من نمی دانم در این عصر عقیق
سنگریزهقرب یا عقیق
من زپیران جهان شنیده ام
ماه تا کی پنهان بماند ای رفیق
گردو دستی لیل را بر سر کشی
نور،بیرون اید از شرق شفیق
مال و شهوت پنبه باشد در حریق
اخر شاهی گدایی است ای رفیق
حرف خود را باکنایه گفتمت
سنگریزه کی شود مثل عقیق؟؟؟
.
.
.
.
.
این شعری بود از دوست خوبم آرزو امید وارم خوشتون بیاد.
نظرات شما عزیزان: